دیپلمات عملگرا
معرفی سیدعباس عراقچی به عنوان گزینه پیشنهادی برای وزارت خارجه دولت چهاردهم از سوی مسعود پزشکیان مورد استقبال هر دو طیف سیاسی قرار گرفت؛ دیپلماتی که از حیث ماهوی تجربیات ارزندهای دارد و نکته مهمتر آنکه، فارغ از تحصیلاتش در داخل کشور و انگلیس، چموخم دیپلماسی و پیچیدگیهای روابط بینالملل را پله به پله فرا گرفته است. این موضوع شاید از نگاه برخیها چندان مهم نباشد اما وزارت خارجه بهعنوان پیشانی هر کشور در معادلات بینالملل و روابط خارجی باید هدایتکنندهای را در رأس خود داشته باشد که ظرافتها، ظرفیتها، اثرگذاری و اثرپذیریها به خصوص پیچوخمهای پیداوپنهان دهکده جهانی را به وضوح نهتنها فرا گرفته بلکه در میدان عمل با گوشت و پوست خود لمس کرده باشد.
شاید نام سیدعباس عراقچی تا قبل از تیرماه ۱۳۹۴ کمتر از سوی افکار عمومی شنیده شده بود اما زمانی که مذاکرات برجام کلید زده شد و تصاویری از وی به همراه محمدجواد ظریف و مجید تختروانچی در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شد، او بیشازپیش مطرح شد و یکباره مورد نگاه عموم و خصوص قرار گرفت. اما باید کمی به عقب برگردیم. عراقچی اواخر دهه ۵۰ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و پس از حمله عراق به ایران به جبهه جنگ رفت و پس از آن در اواسط دهه ۶۰ وارد دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه شد و اواخر همان دهه رسماً به دستگاه دیپلماسی کشورمان پیوست و چندی بعد دکتری خود را هم از دانشگاه کنت انگلیس دریافت کرد.
دهه ۷۰ برای عباس عراقچی بهمثابه شروع فعالیت حرفهای و رسمی او در وزارت خارجه بود. او کار خود را بهعنوان کارشناس بخش بینالملل این وزارتخانه شروع کرد اما شروع فعالیت وی بهعنوان یک دیپلمات رسماً از سال ۱۳۷۸ بهعنوان سفیر ایران در فنلاند آغاز شد و تا سال ۱۳۸۲ در این کسوت خدمت کرد. همزمان با این دوره، او سفیر اکردیته جمهوری اسلامی ایران در استونی هم بود و پس از آن از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳ به ریاست اداره اول اروپای غربی وزارت امور خارجه را به عهده داشت. ریاست دانشکده روابط بینالملل همچنین معاون حقوقی و بینالمللی وزیر خارجه از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶ بر عهده عباس عراقچی بود و پس از آن تا سال ۹۰ بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در ژاپن عازم توکیو شد. در اوایل دهه ۹۰ هم بهعنوان سخنگوی دستگاه دیپلماسی به ایفای نقش پرداخت سپس از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ بهعنوان معاون حقوقی و بینالمللی وزیر امورخارجه فعالیت کرد و در این راستا توسط محمدجواد ظریف بهعنوان عضو تیم مذاکرهکننده هستهای منصوب شد. در سال ۱۳۹۶ هم به دلیل اعمال تغییرات در ساختار و سازمان وزارت خارجه بهعنوان معاون سیاسی این وزارت خارجه خدمت کرد و نهایتاً با روی کار آمدن دولت سیزدهم به سمت دبیر شورای راهبردی روابط خارجی درآمد.
دیپلماسی فراگیر، فعال و اثرگذار
با نگاهی به کارنامه سیدعباس عراقچی به وضوح میتوان گفت او همانگونه که گفته شد، آرامآرام از پایینترین سطح وزارت خارجه خود را بالا کشید و با آشکار کردن تواناییاش به اینجا رسید و حالا هم بهعنوان گزینه پیشنهادی وزارت خارجه به مجلس معرفی شده است. فارغ از این مسائل آنچه باید مورد نظر قرار بگیرد، برنامهای است که از سوی او به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تحت عنوان «سیاست خارجی فراگیر، فعال و اثرگذار» تحویل داده شده و اتفاقاً دوشنبه از سوی وی در این کمیسیون تشریح شده است.
هماهنگی کامل میدان و دیپلماسی، حمایت همهجانبه از محور مقاومت، تعامل «عزتمندانه، کارکردگرا و فرصتمحور» با اروپا، جلوگیری از بازسازی امنیتیسازی اجماعی علیه ایران در شورای امنیت و رفع شرافتمندانه تحریمها با مذاکرات هدفمند و غیرفرسایشی ازجمله محورهای برنامه عراقچی برای اداره دستگاه دیپلماسی عنوان شد. او همچنین اذعان کرده «تعامل عزتمندانه، کارکردگرا و فرصتمحور از موضع برابر و بر مبنای احترام متقابل» با اروپا را دنبال خواهد کرد و در مورد آمریکا نیز «مدیریت تخاصم» را پی خواهد گرفت. عراقچی خاطرنشان کرده که در مسیر «مقابله با سیاستهای خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی» حرکت خواهد کرد و تاکید کرده از «تمامی ظرفیتهای سیاست خارجی برای خنثیسازی و بیاثرسازی تحریمها و کاهش هزینههای آنها» استفاده خواهد کرد و در جهت «رفع شرافتمندانه تحریمها، به ویژه تحریمهای یکجانبه، از طریق مذاکرات جدی، هدفمند و غیرفرسایشی با حفظ مواضع قطعی نظام» تلاش خواهد کرد.
«تداوم روابط مستحکم با چین و روسیه و گسترش همکاری با اقتصادهای نوظهور نظیر هند، اندونزی، آفریقای جنوبی و برزیل»، «تسهیل مراودات تجاری و اقتصادی با همسایگان بهخصوص در نقاط مرزی» و «کمک به مهار و حل معضلات اقلیمی و زیستمحیطی از مسیر همکاریهای منطقهای و بینالمللی و توجه ویژه به دیپلماسی آب» از دیگر برنامههای سیدعباس عراقچی عنوان شده است. در زمینه «دیپلماسی اقتصادی» هم اعلام کرده که در نظر دارد، سیاست خارجی را در مدار پیشرفت اقتصادی کشور قرار دهد و از تمام ظرفیتهای آن برای تسهیل کار و امیدبخشی به فعالان اقتصادی بهویژه بخش خصوصی استفاده کند.
۴ محور همکاری و مواجهه
به صورت کلی و با نگاهی به برنامه سیدعباس عراقچی میتوان گفت که ۹ محور اصلی اعم از: ۱- دیپلماسی «فراگیر، فعال و اثرگذار» با رویکردی متوازن و کارکردی ۲- هماهنگی کامل میدان و دیپلماسی و تقویت دولتها و مجموعههای متحد با ایران ۳- حمایت همهجانبه از محور مقاومت و حقوق فلسطینیها ۴- تعامل عزتمندانه، کارکردگرا و فرصتمحور با اروپا بر مبنای احترام متقابل ۵- جلوگیری از بازسازی امنیتیسازی اجماعی علیه ایران در شورای امنیت ۶- رفع شرافتمندانه تحریمها با مذاکرات هدفمند و غیرفرسایشی ۷- ایفای حقوق و سهم ایران از کرویدورهای ترانزیتی و گشودن بازارهای جدید ۸- ادامه روابط مستحکم با چین و روسیه و ایجاد پیوندهای نوین با اقتصادهای نوظهور و ۹- دیپلماسی عمومی فعال و روایتسازی هوشمندانه و اقناعی در جنگ شناختی بهعنوان ستون فقرات برنامه پیشنهادی وی مطرح شده اما در این میان او و سایر دیپلماتهایی که قرار است با وی در وزارت خارجه بهعنوان بازوهای اصلی به ایفای نقش بپردازند، میدانند که چالشهای کنونی نظام بینالملل (اعم از منطقه و فرامنطقه) به هیچ وجه ایستا نیست و مدام درحال تغییر است که البته این خاصیت ذاتی تحولات به حساب میآید.
در این میان باید ۴ محور از چالشهایی که در شرایط کنونی وجود دارد و دستگاه دیپلماسی کشورمان در دولت چهاردهم با آن دستوپنجه نرم خواهد کرد را زیر ذرهبین برد اما قبل از آن باید توجه شود که رئیسجمهور پزشکیان در شعارهای انتخاباتی خود که عموماً هم رنگوبوی اقتصادی و معیشتی داشته به کارکرد سیاست خارجی در حوزه اقتصاد که در بطن آن «دیپلماسی اقتصادی» نهفته بارها اشاره داشته و اساساً یکی از پایههای ترمیم وضعیت فعلی را همین امر عنوان کرده است. به همین دلیل ۴ محور از چالشها که میتوان از آن با عنوان «۴ محدوده همکاری و مواجهه» نام برد هم بر همین اساس، یعنی موضوع اقتصاد باید دیده شود که در کنار آن دو گزاره دیگر، یعنی «سیاست و امنیت» رخ عیان میکند و در انتها تشکیل «مثلث توسعه» را نمایان میکند. به هر ترتیب:
محور اول بدون شک مجموعه غرب (متشکل از اروپا و آمریکا) است. آنچه امروز در این محور (محدوده) دیده میشود بهنوعی نمایانگر اتحاد و افتراقهاست. اینکه اتحادیه اروپا به عنوان یک بلوک سیاسی- اقتصادی مستقل در جامعه ملل عمل میکند، امری است بدیهی و معلوم اما نمیتوان اروپا را منفک از ایالاتمتحده دید. اینکه تصور شود با متمایل شدن به سمت بروکسل میتوان تحریمها را از این مجرا و بدون مذاکره با واشنگتن حلوفصل کرد به نظر امری دشوار است. شاید برخیها معتقد باشند که میتوان از طریق تعامل با اروپاییها اهداف مورد نظر ازجمله دور زدن آمریکا را محقق کرد اما با نگاهی به چند پرونده بهخصوص جنگ اوکراین همچنین واردات انرژی از روسیه به انضمام پرونده جنگ غزه میتوان دریافت که این دو با هم شریک سنتی هستند و با یکدیگر همپوشانی عینی و عملی دارند. همین موضوع موجب میشود تا اتحادیه اروپا نتواند خارج از پلان کلی آمریکا عمل کند و جالب اینجاست که در برخی از موارد نگاه آمریکاییها به اروپا،از بالا به پایین بوده که مصداق بارز آن را باید دونالد ترامپ و جنگ تعرفهای او با چین را دانست که بروکسل را با چالش روبهرو کرد. محور دوم، شرق یا همان چین و روسیه است. بدون تردید «شرق» را نمیتوان صرفاً به پکن و مسکو محدود کرد و همانگونه که در بخشی از برنامه ارائه شده از سوی سیدعباس عراقچی گفته شده هند و اندونزی بهعنوان اقتصادهای نوظهور باید مدنظر قرار گرفته شوند که در این منطقه غولهای اقتصاد و تکنولوژی مانند ژاپن و کرهجنوبی هم حضور دارند. به هر ترتیب چین و روسیه بهعنوان شاخص شرق، دو کشوری هستند که طی سالهای گذشته بیشترین کشش از سوی تهران به سمت آنها دیده شده اما واقعیت این است که کشور بزرگ و تاثیرگذاری مانند چین که در عرصه اقتصاد و تکنولوژی درحال کم کردن فاصله خود با ایالاتمتحده بوده و نفوذش در اروپا را بهشدت از حیث تجاری و فرهنگی (بهخصوص در اروپای شرقی) افزایش داده، نمیتوان میزان تبادل تجاری چند صد میلیارد دلاریاش را به خاطر ایران نادیده بگیرد.
پکن و حزب کمونیست به صورت کاملاً منظم و نظاممند برنامهای جامع برای توسعه و رشد اقتصادی همچنین کاهش فقر در دستور کار قرار دادهاند و در این بین بیشترین حجم مبادلات را با غرب بهخصوص آمریکا دارند. بدیهی است که در این فضا پکن و شرکتهای آنها تا جایی با ایران همکاری میکنند که مغضوب واشنگتن نشوند و منافعشان تحت تاثیر روابط با تهران قرار نگیرد. بهعنوان مثال، چینیها چند سالی است که تحرکات خزنده و البته آشکاری در منطقه از خود نشان دادهاند و با کشورهای عربی وارد یک بدهبستان مشخص در حوزه انرژی، نیروگاهی و … شدهاند و به دنبال گسترش این روند هستند؛ چراکه آنها همانند ما در محاصره تحریم قرار ندارند و تبادلات پولی و بانکی را به راحتی و در امنیت کامل انجام خواهند داد و باید دانست که در تجارت، امنیت و سرعت داد و ستد به انضمام اجرای تعهدات مهمترین گزینه برای دولتها و حتی بازرگانان به حساب میآید.
محور سوم هم به دولتهای حاشیه خلیجفارس مربوط میشود. آنها هم به دلیل درهمتنیدگی سیاسی بهخصوص نظامی با ایالاتمتحده تابع چراغسبزها و چراغقرمزهای واشنگتن هستند و از سوی دیگر به دلیل اینکه در رقابت با یکدیگر در موضوع توسعه همهجانبه قرار دارند، سعی میکنند بیشتر روابط سیاسی خود با تهران را در نظر بگیرند تا روابط اقتصادی که البته سوابق نشان از وجود استثنائات است. از سوی دیگر، چالش دیگری به نام اسرائیل وجود دارد که دیوانهوار درحال به آتش کشیدن منطقه و ثبت کشتار به نام خود است که همین عنصر منفی میتواند بر این کشورها در قالب پیمان ابراهیم و حتی دیپلماسی پنهان تاثیرگذار باشد.
محور چهارم به همسایگان اختصاص دارد. «تسهیل مراودات تجاری و اقتصادی با همسایگان، بهخصوص در نقاط مرزی»، «سیاست حُسن همسایگی» به انضمام «استفاده از ظرفیت سازمانهای منطقهای مانند شانگهای، بریکس، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمانهای مشابه» ازجمله مواردی است که برنامه سیدعباس عراقچی مطرح شده اما باید متوجه بود کشوری مانند عراق یا جمهوری آذربایجان که اتفاقاً روابط خوبی هم با ایران دارند، زیر فشارهای آشکار و پنهان غرب قرار دارند که در قضیه مبالغ بلوکه شده ایران در عراق و حتی قطر شاهد آن بودیم.
فرجام سخن
تجربه سیدعباس عراقچی بدونشک میتوان در بسیاری از سطوح و پروندهها به جمهوری اسلامی ایران کمک کند تا توفیقاتی در موراد مطروحه کسب شود اما آنچه که همه چشم انتظارش هستند و بهنوعی ریشه در اقتصاد دارد بحث رفعورجوع تحریمهاست که بیشک نیازمند صبر و تلاش زیادی در جهان آشفته کنونی است.